اردبیل و شهرستان های همجوار علاوه بر قدمت تاریخی خود از فرهنگی دیرینه و ریشه‌دار برخوردار است و اهمیت کتاب و علم آموزی در اسناد تاریخی بدرستی جایگاه این منطقه را در حوزه فرهنگ نمایان می کند.

به گزارش کافه اقتصاد، ثریا محمدی لورون ( دبیر سرویس اجتماعی) ؛ در ۲۵ کیلومتری اردبیل، نرسیده به گردنه جنگل‌پوش حیران و در ارتفاع ۱۷۰۰ کیلومتری از سطح دریا، شهری قرار دارد که در کتب تاریخی ( ناوین) یا ( نامین) نامیده شده و امروزه آن را به نام (نمین) می شناسیم. کاوش‌های 《 ژاک دو مورگان》 ) ( de Jacques Morgan )به همراه برادرش ( هانری) در گورستانهای این منطقه، به زندگی ساکنان بومی، پیش از مهاجرت آریایی‌ها داللت می‌کند.

( 《 اوژن اوبن》 )Aubin Eugène )سفیر فرانسه در ایران، مقارن با جنبش مشروطه )مرداد ۱۲۸۵ تا تیر ۱۲۸۶ )که از اردبیل دیدن کرده و در مسیر سفر به آستارا، مدتی مهمان 《 میر صادقخان صارمالسلطنه》 )حاکم وقت نمین بوده، در سفرنامه‌ هایش فصلی را با عنوان ( خان نمین) به شرح مهمان‌نوازی او اختصاص داده است. این سفرنامه، یکی از منابع معتبر برای شناخت مردم شناسانه و جامعه شناسانه نمین در آن روزگار است. بر پایه گزارش اوبن که در قالب کتابی به نام (ایران امروز) به چاپ رسیده، تعداد خانه‌های نمین در آن روزگار ۱۵۰۰۰ باب بوده است. این گفته، هرچند نمی‌تواند عاری از اغراق باشد و احتمال می‌رود او شمار اهالی را با تعداد خانوارها اشتباه کرده، اما در هر حال سندی است که از شکوه نمین حکایت می‌کند. ناگفته نماند که در تقسیمات کشوری آن دوران، منطقه‌ای شامل شهرهای آستارا، تالش و نمین، در یک واحدجغرافیایی قرار داشتند و نمین، محل اقامت حاکم این منطقه بوده است.
نمین ملازم با قدمت تاریخی خود از فرهنگی دیرینه و ریشه‌دار نیز برخوردار است. اساساً هر تمدنی بدون وجوه فرهنگی، امکان وجود و صیرورت ندارد و هرجا نشانی از تمدن یافت شود، باید دنبال آثار و پدیده‌های فرهنگی نیز بود. فرهنگ به مثابه یک جریان سیال و حیاتی در بافت اجتماعی و شئون زیستی یک قوم و منطقه است که می‌توان مظاهر مختلف آن را استخراج کرد و مورد مشاهده و بررسی قرار داد. کتاب و کتابخوانی یکی از مؤلفه هایی است که در سنجش فرهنگی یک جامعه مورد توجه و تأمل قرار می‌گیرد. عادت به خواندن که سرآغاز دانایی و توانایی است، نشانگر میزان رشد فکری و توسعه‌یافتگی جوامع است. وجود کتابخانه‌های شخصی و عمومی در تاریخ نمین و گرایش به خواندن در میان اهالی این منطقه، گواه روشنی بر غنای فرهنگی آن است.
آیین‌های سنتی از دیگر محمل‌های تبلور فرهنگ هر جامعه‌اند که در کردارهای مردم آن جامعه، بویژه در سور و سوگ نمودی بارز دارند. یکی از آیین‌های منطقه آذربایجان به مراسم ازدواج و وظایف خانواده‌های عروس و داماد اختصاص دارد. از دیرباز رسم تدارک ( جهیزیه) و ارسال آن به خانه داماد، همراه با برپایی بساط جشن و سرور بوده است و هر خانوادهای به تناسب مکنت خود، به آن دست یازیده و همواره سعی داشته که به نحوی شایسته از عهده آن برآید.
حال، بزم زنانه‌ای را تصور کنید که حدود ۱۵۰ سال پیش، در یک عصر داغ مردادماه با حضور اقوام و آشنایان طرفین برپا شده و در آن اجناس و لوازمی که از طرف خانواده عروس به عنوان جهیزیه فراهم آمده، به معرض تماشای عموم گذاشته شده است و در این میان، بانویی مجرب و متشخص که بهره‌ای از سخنوری و مجلس‌آرایی نیز دارد، یک‌به‌یک، اقالم پیشکشی را برای حاضران برمی شمارد.
عروس، از خانوادهای متمول است و ( خانزاده) محسوب م‌یشود و داماد نیز از طایفه‌ای همسنگ. رشک‌انگیزی اقالم جهیزیه از ردیف‌های عناوین آن پیداست. در ذیل ردیفی که به ذکر ( طلا و نقره و جواهرآالات ) اختصاص دارد، ۴۷ قلم نام برده می‌شود؛ از جمله:
( [ تابلوی دعا ] نوشته‌شده با [  مروارید، دوره با یک‌لوله طلا، وسط سلیمانیِ طلا گرفته و دو عدد مرجان بزرگ و  دو عدد یُسر و یک حلقه انگشتری عقیق ، سر قلیان طلا ، با زنجیر طلا و بادگیر نقره ، شانه طلا گرفته مرصّع،  همراه با یک عدد یاقوت و دو عدد زمرد، فیروزه حک شده طلا گرفته دور مروارید ، سرمه‌دان مروارید، دور و  پهلو طلا گرفته، سرش فیروزه ، پاشور طلا گرفته ، صدف طلا گرفته ، تُنگ نقره ، قنددان نقره ، قهوه جوش نقره ، لگن‌چه  نقره ،جعبه نقره ملیله کار و…
در میان اقالم این ردیف ( قلم‌تراش دسته‌طلا ) و ( دوات قلمدانِ طلا ، مرصّع، تهِ آن نقره، با هشت عدد زمرد و یازده عدد یاقوت) به چشم می‌خورد که میتواند نشانی از باسوادبودن عروس یا داماد و یا هردو باشد. حتی اگر چنین هم نباشد، حداقل از اراده ای برای خواندن و نوشتن و احترام به آن حکایت دارد.
از ذکر جزئیات مندرج در ردیف‌های بعدی که به ( اسباب و بلور ) و لباس مردانه و غیره اختصاص دارد و سراسر حاوی اجناسی نفیس و جامه هایی فاخر است، چشم‌پوشی می کنیم. چون هدف این گفتار، گزارش متعلقات یک عروسی در یک ونیم قرن پیش نیست؛ بلکه پرداختن به نکته ای دلالتمند در صورت اجناس جهیزیه ) سرکار عالیه خانم بزرگ « دختر » میرسلطان احمدخان« ملقب به ( سیف‌الملک) نوه دختری عباس میرزای قاجار( است که در ۲۶ ربیع‌الاول سال ۱۲۸۸ قمری به خانه داماد، ( میرتقیبیگ) ، ارسال شده است.
نکته‌ای که سندی روشن بر اهمیت کتاب و کتابخوانی در تاریخ نمین و در میان اهالی این منطقه است.
در سطر نخست این سند تاریخی که امروزه در اختیار خانواده ( سرهنگپور) ، از نسل‌های متأخر خانواده عروس، قرار دارد، پیش از تحریر اقالم عتیقه و بهاداری که ذکر برخی از آنها گذشت، ردیفی به ( کامل به کتب« اختصاص یافته است و در ذیل آن، نام ۹ نسخه کتاب خطی به قرار زیر به چشم میخورد:
( کالماهلل مترجم؛ خط خوشنویس ، ( زادالمعاد؛ قلمی)، ( حافظ؛ قلمی) ، ؟ قلمی به خط خوشنویس ، ( جُنگ؛ قلمی) ، ( گلستان؛ قلمی) ، ( جامع عباسی؛ قلمی) ، ( گلشن محمود؛ قلم)  و ( کتاب حدیث؛ قلمی) .
اینکه عناوین کتابها را در صدر چنان سندی نوشته‌اند، نشانه بارزی از فرهیختگی و وجود یک عقبه فرهنگی غنی در این دیار هنردوست و ادب‌پرور است.
واضح است که دارابودن ۹ نسخه خطی در آن روزگار، معادل داشتن یک کتابخانه عظیم در عصر کنونی است. به درستی نمیدانیم که آیا این کتابها، منابع آموزشی دختر بوده‌اند یا مراجع مطالعاتی او؛ اما نگاهی به عناوین آنها مؤید این است که صاحب و خواننده این کتب، بی‌تردید بهره‌ای از علومی چون معارف قرآنی و حدیثی، عرفان و ادبیات و آیین زندگی ایرانی اسالمی داشته است؛ بهره‌ای که می‌توان گفت بیشتر علوم آن روزگار را شامل می‌شود.
شایان ذکر است که پژوهش‌گران و علاقه‌مندان می‌توانند نسخه‌ای از سند یادشده را در بخش ( نسخ خطی) کتابخانه مرکزی استان ملاحظه کرده و مورد بهره‌برداری قرار دهند. متن این سند به خط ( سیاق) نوشته شده است. خط سیاق، شیوه‌ای است که می‌توان آن را فن حسابداری کهن دانست و بر طبق آن ( نام جنس) ، ( تعداد) و ( ارزشِ)  آن در زیر هم نوشته می‌شد. این شیوه تا روزگار پهلوی در ایران رواج داشته است.
نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نیست، اینکه بر اساس محاسبات به عمل‌آمده، ارزش اقالم مندرج در این سند، رقمی بالغ بر ۱۲۰ هزار تومان است؛ آن هم در روزگاری که شش‌دانگِ سه روستای ( جله‌کران)، (ینگجه) و (جگر کندی) به مبلغ ۱۷ هزار تومان خرید و فروش می‌شده است!
پی‌نوشتها:
)۱ )به گفته معمّرین، در روزگار قدیم، دختران خطه آذربایجان و مشخصاً نمین، فقط ( خواندن) می‌آموختند و تحت تأثیر ملاحظات فرهنگی خاص منطقه، یادگیری ( نوشتن) برای آنها مجاز نبوده است.
  • نویسنده : ثریا محمدی لورون
  • منبع خبر : اختصاصی کافه اقتصاد