محسن باکفی آزاد_ در تعریف من، دانشگاه، جایی است که در آن «پرسش ها» بیش از «پاسخ ها» مورد توجّه باشند. چون امروزه به باور اغلب فلاسفه علم، هر پاسخی متشکّل از مؤلفه هایی است که به شدّت در معرض فروپاشی قرار دارند و این به گمانم بهترین توصیف دانش بشری است.

بالاخره آمدی!

با «همراه» یا تنها با «راه»…

 

 

اگر از جانب نیامده ها برای «شکوفه» و «باران»، سلام آورده ای، سلام مرا هم ضمیمه کن؛ کسی چه می داند شاید تو یکی پیدایشان کردی.
دوست ندیده ام!

زیاد عجله نکن. همة ثانیه هایِ ثبت نام را لذّت ببر. زندگی، چیزی جز همین لحظاتِ گنگِ «بعدش چه خواهد شد»، نیست. پشت همة این «بعدها»، «پایان» خوابیده است و فکر کنم با من هم عقیده باشی که «آغاز» بسی مهم تر از «پایان» است.

تردید نکن که «روانشناس ها» علیرغم همة خدمات غیرقابل انکارشان، یک دروغ بزرگ به بشریّت گفته اند: «رویایی فکر نکن»!

به باور من اگر «رویا» را از آدمی بگیریم، چیزی جز یک روباتِ وظیفه شناس، بر جا نخواهد ماند. پس: رویاهایت را هرگز فراموش نکن! حتی اگر هیچ وقت…

«تهران» شهر بزرگ و شلوغی است با سینما و تئاتر و شبِ شعر و کارگاه داستان و همایش های متنوع و پاتوق های فراوان؛ امّا در عینِ حال، غلظتِ «تنهایی» را هم به شدّت بالا می برد. توصیه می کنم وجب به وجبِ غروب هایش را قدم بزن.

باور کن چند جرعه دلتنگی، بزرگت می کند و اگر همراه با پاییز مصرف شود، چه بهتر!

در خوابگاه، دیوار و میز و تخت و کمدنوشته ها را به دقّت بخوان. یکی از آنها هم یادگاری من است. آنها نقش دلتنگی آدم هایی است که انگار «جدّی» نبوده اند تا کسی پای حرف هایشان بنشیند و درست به همین دلیل «خیلی خیلی خیلی مهم» هستند! تاریخ ممالک دیگر را اگر نخبگان و اندیشمندان و زیستمان و تجربه هایشان می سازد، تاریخ ما را «بغض ها» ساخته است، «بغض ها»…

خوب درس بخوان، ولی هرگز دچارِ وسواسِ شاگرد اوّل شدن، نباش.

این ارزش ها مال مدرسه هایی است که هنوز هم به سیاق عهد بوق اداره می شوند.

در تعریف من، دانشگاه، جایی است که در آن «پرسش ها» بیش از «پاسخ ها» مورد توجّه باشند. چون امروزه به باور اغلب فلاسفه علم، هر پاسخی متشکّل از مؤلفه هایی است که به شدّت در معرض فروپاشی قرار دارند و این به گمانم بهترین توصیف دانش بشری است.

این ها را چند سال بعد به یاد بیاور و همراه با حرف های خودت برای آنان که از پی می آیند، بگو.

فکر می کنم این بزرگ ترین حق نداشتة ماست که: باهم حرف بزنیم!
دوست ندیده ام!
راستی، تا خودم، یادم نرفته:
«سلام»!

 

محسن باکفی آزاد
کارشناس ارشد ادبیات تطبیقی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران

  • نویسنده : محسن باکفی آزاد
  • منبع خبر : اختصاصی کافه اقتصاد